- تعفیر
- به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات
معنی تعفیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تعفیر
- گوشت را در آفتاب بر روی ریگ خشک کردن، به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن
- تعفیر ((تَ))
- به خاک مالیدن، خاک آلود کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازسازی
گزارش
شرمسار کردن، بدرهه رفتن، نگهبان کردن
کاهش دارایی از دست رفتن
پیروزاندن پیروزمند گرداندن، پیروزی دادن، ناخنک زدن
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
آک جویی از هم (آک عیب) هم نکویی نکوهش یکدیگر
راهی کردن
بانگیدن، سوت کشیدن سافوت زدن (سوت سافوت صفیر)، زرد گرداندن رنگ زرد زدن زرد اندایی
خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
پشخودن
تنگ گرفتن
نکوهیدن، ملامت کردن
بهانه ساختن
مرمت کردن شکسته را، آباد کردن، قابل سکنی کردن جا و منزل
از پای در آوردن
ناپدید کردن نیست گرداندن
سرزنش کردن
آگندن چشمه آگندن چاه
در گذاشتن از گناه، نسبت کافر بودن به کسی دادن
فرور دگرگونی، افزودن بسیار کردن، گرد آوردن دارایی دارا شدن، هده دادن (هده هوده حق)، پس انداز زیاد کردن اضافه کردن افزودن، حق کسی را تمام دادن، اندوختن مال کسب کردن گرد کردن، بسیار شدن، تفاوت، آنچه در اجاره از آن فایده بردارند، جمع توفیرات
به چیرگی کسی حکم کردن بر کسی
دشوار ساختن، تنگ گرفتن، خلاف ورزیدن
عذر آوردن، بهانه ساختن، کوتاهی کردن در امری
گنداندن، برگرداندن و تغییر دادن بو و مزۀ چیزی، در پزشکی خیسانیدن بعضی داروها در سرکه یا الکل یا مایع دیگر تا مدت معینی که بعد آن را صاف کنند و به مصرف برسانند
گرفتن یک دهم از مال کسی، دهمی شدن، ده تا کردن
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن
نکوهش کردن، ملامت و سرزنش کردن، ادب کردن، چوب زدن
کسی را کافر و بی دین خواندن، به کفر و بی دینی نسبت دادن، پوشاندن، کفاره دادن
آباد کردن، مرمت کردن خرابی خانه، قابل سکنی کردن جا و منزل، زندگی دراز کردن
صرفه جویی، تفاوت، افزونی، زیادتی، افزایش، زیاد کردن، افزودن، زیاد کردن مال، سود، فایده، حق کسی را تمام وکمال دادن، تمام کردن
مطلبی را بیان کردن، منظور و مقصود خود را به عبارتی بیان کردن، معنی و تفسیر خواب را گفتن