جدول جو
جدول جو

معنی تعسیف - جستجوی لغت در جدول جو

تعسیف(بَ لَ)
مانده گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تعسیف
مانده گردانیدن
تصویری از تعسیف
تصویر تعسیف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریف
تصویر تعریف
معرفی کردن، شناساندن، حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن، آگاهانیدن، فهماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
سرزنش کردن، به سختی ملامت کردن، با کسی به سختی و به درشتی رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
دشوار ساختن، تنگ گرفتن، خلاف ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیف
تصویر تعلیف
علوفه دادن به چهارپایان، خوراک دادن به ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعطیف
تصویر تعطیف
مهربانی مهربانی کردن، گرایاندن به سویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیل
تصویر تعسیل
انگبین ساختن، انگبینی کردن (انگبین عسل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
تنگ گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
معرفی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
درشتی کردن، ملامت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
چرا دادن به چرا بردن گیاه خوراندن علوفه خوراندن (بچارپایان) علف دادن (بستوران)،جمع تعلیفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکسیف
تصویر تکسیف
پاره پاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
((تَ))
دشوار ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
((تَ))
معرفی کردن، حقیقت چیزی را بیان کردن، ستایش کردن، تمجید کردن، بازگو کردن، نقل کردن، معرفه بودن (دستور)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعنیف
تصویر تعنیف
((تَ))
درشتی کردن، سرزنش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیف
تصویر تعلیف
((تَ))
علف به چهارپایان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
شناسانش، شناسه، کران نمود، شناساندن، ستایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
Compliment, Definition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
compliment, définition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
賞賛 , 定義
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
מחמאה , הגדרה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
प्रशंसा , परिभाषा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
pujian, definisi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
ชมเชย , คำจำกัดความ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
compliment, definitie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
complimento, definizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
cumplido, definición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
elogio, definição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
恭维 , 定义
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
komplement, definicja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
комплімент , визначення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
Kompliment, Definition
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
комплимент , определение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعریف
تصویر تعریف
칭찬 , 정의
دیکشنری فارسی به کره ای