جدول جو
جدول جو

معنی تعسیر - جستجوی لغت در جدول جو

تعسیر
دشوار ساختن، تنگ گرفتن، خلاف ورزیدن
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
فرهنگ فارسی عمید
تعسیر
(بَ لَ)
دشخوار گردانیدن. (زوزنی). دشوار کردن. (دهار) (از اقرب الموارد). دشوار کردن. نقیض تیسیر و منه: اللهم یسر و لاتعسر، خلاف کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خلاف کردن بر کسی، تضییق. (اقرب الموارد) ، دنب برداشتن شتر در وقت دویدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، از سوی چپ آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تعسیر
تنگ گرفتن
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
فرهنگ لغت هوشیار
تعسیر
((تَ))
دشوار ساختن
تصویری از تعسیر
تصویر تعسیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعزیر
تصویر تعزیر
نکوهش کردن، ملامت و سرزنش کردن، ادب کردن، چوب زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسعیر
تصویر تسعیر
نرخ گذاشتن، بها و ارزش چیزی را معین کردن، برای جنسی نرخ تعیین کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیسیر
تصویر تیسیر
آسان گردانیدن، آسان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحسیر
تصویر تحسیر
سبب حسرت شدن، آزار دادن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
به زیان انداختن، گمراه ساختن، هلاک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکسیر
تصویر تکسیر
شکستن، درهم شکستن، شکاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعذیر
تصویر تعذیر
عذر آوردن، بهانه ساختن، کوتاهی کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعشیر
تصویر تعشیر
گرفتن یک دهم از مال کسی، دهمی شدن، ده تا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعییر
تصویر تعییر
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمیر
تصویر تعمیر
مرمت کردن شکسته را، آباد کردن، قابل سکنی کردن جا و منزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکسیر
تصویر تکسیر
نیک شکستن، بسیار شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویر
تصویر تعویر
آگندن چشمه آگندن چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعییر
تصویر تعییر
سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
هویدا کردن، ترجمه، بیان و آشکار ساختن، شرح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیر
تصویر تعقیر
از پای در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعذیر
تصویر تعذیر
بهانه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیف
تصویر تعسیف
مانده گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیل
تصویر تعسیل
انگبین ساختن، انگبینی کردن (انگبین عسل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصیر
تصویر تعصیر
پشخودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیر
تصویر تعطیر
خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعیر
تصویر تسعیر
نرخ نهادن، آتش افروختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعایر
تصویر تعایر
آک جویی از هم (آک عیب) هم نکویی نکوهش یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبیر
تصویر تعبیر
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
هلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحسیر
تصویر تحسیر
سبب حسرت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیسیر
تصویر تیسیر
آسان کردن آسانی آسان کردن سهل کردن، آسانی، جمع تیسیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیر
تصویر تعزیر
نکوهیدن، ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
زند، گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعبیر
تصویر تعبیر
گزارش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعمیر
تصویر تعمیر
بازسازی
فرهنگ واژه فارسی سره