دشوار. (آنندراج). سخت و دشوار و مشکل. (ناظم الاطباء). - متعسرالحصول، کاری که حصول آن سخت و دشوار باشد. (ناظم الاطباء). - متعسرالمرور، جایی که عبور از آن سخت و مشکل باشد. (ناظم الاطباء). ، محال. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، درماندگی سخت و شدید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعسر شود
دشوار. (آنندراج). سخت و دشوار و مشکل. (ناظم الاطباء). - متعسرالحصول، کاری که حصول آن سخت و دشوار باشد. (ناظم الاطباء). - متعسرالمرور، جایی که عبور از آن سخت و مشکل باشد. (ناظم الاطباء). ، محال. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، درماندگی سخت و شدید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعسر شود