حمله کردن و سپس سر برداشتن و دهن گشادن خر: عرش الحمار برأسه تعریشاً، حمله کرد خر پس برداشت سر را و گشاد دهن را، درنگ نمودن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پیوسته افروخته ماندن هیزم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، وادیج بستن رز را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بنا ساختن از چوب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ساختن سقف خانه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : جوشن و خود است مر چالیش را وین حریر و برد، مر تعریش را. مولوی. در مدت دو ماه سراسر بازارها به تعریشات پاکیزه و تسقیفات رایق سر بپوشیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 439) ، بر تخت یا بر کوشک بردن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
حمله کردن و سپس سر برداشتن و دهن گشادن خر: عرش الحمار برأسه تعریشاً، حمله کرد خر پس برداشت سر را و گشاد دهن را، درنگ نمودن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پیوسته افروخته ماندن هیزم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، وادیج بستن رز را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بنا ساختن از چوب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ساختن سقف خانه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : جوشن و خود است مر چالیش را وین حریر و برد، مر تعریش را. مولوی. در مدت دو ماه سراسر بازارها به تعریشات پاکیزه و تسقیفات رایق سر بپوشیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 439) ، بر تخت یا بر کوشک بردن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
جمع واژۀ عرش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عرش شود: همی بینید که عروش و بارگاه دواوین او مهدوم و مهدود... (ترجمه تاریخ یمینی ص 454) ، خانه های مکه. (ناظم الاطباء). بیوت مکه. (اقرب الموارد). رجوع به عرش شود
جَمعِ واژۀ عَرش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عرش شود: همی بینید که عروش و بارگاه دواوین او مهدوم و مهدود... (ترجمه تاریخ یمینی ص 454) ، خانه های مکه. (ناظم الاطباء). بیوت مکه. (اقرب الموارد). رجوع به عرش شود
وادیج بستن رز را. (منتهی الارب) (آنندراج). قرار دادن شاخه های درخت رز بر چوب. (از اقرب الموارد). داربست ساختن رز را. چفته بندی کردن برای درخت رز، اقامت نمودن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گرد گرفتن چاه را بقدر یک قامت زیرین، از سنگ و تمامۀ بالایین از چوب. (از ناظم الاطباء) (آنندراج). عرش. رجوع به عرش شود
وادیج بستن رَز را. (منتهی الارب) (آنندراج). قرار دادن شاخه های درخت رَز بر چوب. (از اقرب الموارد). داربست ساختن رز را. چفته بندی کردن برای درخت رز، اقامت نمودن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گرد گرفتن چاه را بقدر یک قامت زیرین، از سنگ و تمامۀ بالایین از چوب. (از ناظم الاطباء) (آنندراج). عَرش. رجوع به عرش شود