در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مِثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
به استقصای چیزی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شمردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شمار کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شمار کردن مناقب مرده. (از اقرب الموارد) ، مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. (تاج المصادربیهقی) ، مال بسیار جمع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، (اصطلاح بدیع) عبارت است از صنعت سیاقهالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به سیاقه شود
به استقصای چیزی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شمردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شمار کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شمار کردن مناقب مرده. (از اقرب الموارد) ، مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. (تاج المصادربیهقی) ، مال بسیار جمع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، (اصطلاح بدیع) عبارت است از صنعت سیاقهالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به سیاقه شود
سخن را پیچیده و در هم کردن، در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن، گره زدن تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر، برای مثال آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر، یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود (فصیحی - لغتنامه - بره) تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر، برای مثال چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را، منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید (خاقانی - ۳۴)
سخن را پیچیده و در هم کردن، در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن، گره زدن تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانندِ این شعر، برای مِثال آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر، یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود (فصیحی - لغتنامه - بره) تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانندِ این شعر، برای مِثال چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را، منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید (خاقانی - ۳۴)
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را