- تعدی
- ستم کردن
معنی تعدی - جستجوی لغت در جدول جو
- تعدی
- تجاوز کردن، دست اندازی کردن به چیزی، ستم کردن، از حد درگذشتن
تعدی کردن: تجاوز کردن، دست اندازی کردن
- تعدی ((تَ عَ دِّ))
- تجاوز کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راست کردن، عادل خواندن
خود رایی
به شمار آوردن
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
روا داشتن، نافذ گرانیدن، امری را رها و ترک کردن، کسی را از کاری منصرف ساختن، در علوم ادبی متعدی ساختن فعل لازم
راست کردن، برابر کردن، دو چیز را با هم مساوی کردن، هم وزن کردن
Extenuation
смягчение
Milderung
пом'якшення
złagodzenie
atenuação
attenuazione
atenuación
atténuation
verlichting
การบรรเทา
peringan
تخفيفٌ
hafifletme
kupunguza
تخفیف