جدول جو
جدول جو

معنی تعجیلانه - جستجوی لغت در جدول جو

تعجیلانه(تَ نَ / نِ)
بطور تعجیل و بچابکی و جلدی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعجیل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عجولانه
تصویر عجولانه
باشتاب و سرعت مانند عجولان
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
منسوب به تاجیک. مانند تاجیکان:
روی تاجیکانه ات بنمای تا داغ حبش
آسمان بر چهرۀ ترکان یغمایی کشد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
علی التفصیل و مشروحاً و با شرح و بیان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ رَ / رِ کَ دَ)
مأخوذ از تازی، بطور تعجیل و بطور شتاب و بجلدی و بچالاکی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعجیل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاجیکانه
تصویر تاجیکانه
منسوب به تاجیک مانند تاجیکان روی تاجیکانه
فرهنگ لغت هوشیار
مانند عجولان بشتاب: عجولانه کارها را انجام داد و رفت. با شتاب و سرعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجولانه
تصویر عجولانه
شتابزده
فرهنگ واژه فارسی سره
بی صبرانه، شتاب آلود، شتاب آمیز، معجلانه
متضاد: صبورانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد