جدول جو
جدول جو

معنی تعتیم - جستجوی لغت در جدول جو

تعتیم(بِ)
جنبانیدن مرغ بال را بر سر مردم و دور نرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بازایستادن از کاری. (تاج المصادر بیهقی) ، بازایستادن از کاری و بازداشتن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درنگ کردن در مهمانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دیر واداشتن و درنگی شدن. (تاج المصادر بیهقی). درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سپسا یکی رفتن و گریختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در وقت عتمه رفتن. (تاج المصادر بیهقی). در وقت عتمه رفتن یا آمدن یا بازگشتن در آن وقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رفع ابهام کردن یک نوشته با نقطه گذاشتن روی حروف نقطه دار یا تفسیر آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمیم
تصویر تعمیم
شامل همه گردانیدن، همگانی کردن، عمومیت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
علم یا هنری را به کسی یاد دادن، کسی را چیزی آموختن، آموزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعظیم
تصویر تعظیم
بزرگ کردن، بزرگ داشتن، احترام کردن، کرنش کردن، سر فرود آوردن پیش کسی به رسم احترام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعظیم
تصویر تعظیم
بزرگ داشتن و بزرگ گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریم
تصویر تعریم
آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنیم
تصویر تعنیم
خضاب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمیم
تصویر تعمیم
عمومیت دادن، عام نمودن، عمامع بسر بستن
فرهنگ لغت هوشیار
سترون گرداندن ستروناندن، خاموشاندن عقیم کردن نازا ساختن سترون کردن، ضد عفونی کردن میکروبها بوسیله ضد عفونی ساختن شی، جمع تعقیمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکتیم
تصویر تکتیم
پنهانداشت پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهتیم
تصویر تهتیم
سست گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتیم
تصویر تاتیم
یکی کردن پس و پیش کاد گایی (کاد حرص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعتیق
تصویر تعتیق
دیرینه گرایی، سالینه خواهی (سالینه عتیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعجیم
تصویر تعجیم
نوشته ای را نقطه گذاشتن و یا تفسیر و رفع ابهام نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیتیم
تصویر تیتیم
یتیم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
کسی را چیزی آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعظیم
تصویر تعظیم
((تَ))
بزرگ داشتن، احترام کردن، بزرگداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعمیم
تصویر تعمیم
((تَ))
عمومیت دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعقیم
تصویر تعقیم
((تَ))
عقیم کردن، نازا ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
((تَ))
یاد دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
آموزه، آموزش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
Edification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
édification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
возведение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
Erbauung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
будівництво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
budowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
建设
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
edificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
edificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
edificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
opbouw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
การก่อสร้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعلیم
تصویر تعلیم
pembangunan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی