- تعاونات
- جمع تعاون
معنی تعاونات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تهاون
جمع تحاور
جمع تداول
جمع تطاول
جمع تعاهد
جمع تعاند
جمع تعاقب
جمع تعاطی
جمع تعاطف
جمع تعارف
جمع تعارض
جمع تعادل
جمع تفاوت
جمع تقارن
جمع تغابن
باز نمودگان، نشاخت ها جمع تعیین
جمع تناول
جمع توازن
جمع تجاوز
جمع معاینه، بیمار بینی ها دیده وری ها
همیارایی منسوب به تعاون یا شرکت تعاونی. شرکتی که برای کمک و یاری باعضای یک موسسه یا اداره تشکیل گردد
جمع تعفن
هر نیزان جمع تعین
جمع تلون
جمع تکون
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
سختی کشیدن، رنج دیدن، کشمکش داشتن، رنجاندن
بد بو شدن، بد بویی گندیدگی تعفن. توضیح گندیدگی و آلودگی و چرکینی زخمها و ورمها و دیگر ضایعات اندام های داخلی یا خارجی بدن و آن بر اثر تهاجم و غلبه میکربهای مختلف در انساج مختلف حاصل می شود. یا رفع عفونت کردن، ضد عفونی کردن
یاری، دستگیری
رنج چیزی کشیدن
منسوب و مربوط به تعاون، مجموعه ای که با کمک اعضای آن و برای تأمین منافع همه اعضا تشکیل می شود (اقتصاد)
بر مبنای تعاون، در علم اقتصاد بنگاهی که با همکاری اعضای آن و برای تامین منافع تمامی اعضا راه اندازی و اداره می شود، هر یک از شرکت هایی که به وسیلۀ اتوبوس و بعضاً سواری، به حمل مسافران برون شهری می پردازند
همیاری
یکدیگر را یاری کردن