جدول جو
جدول جو

معنی تعامس - جستجوی لغت در جدول جو

تعامس
(بَ)
بقصد غافل نمودن خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مشتبه گذاشتن بر دیگران کار خود را و نادانسته آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعامی
تصویر تعامی
خود را کور وانمود کردن، با هم ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ مِ)
به قصد غافل نماینده خود را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). به تکلف خود را غافل نموده و نادان کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعامس شود. تغافل ورزنده و بی خبر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعامس شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءَ)
تغافل ورزیدن در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
با یکدیگر داد و ستد کردن. (از اقرب الموارد) : فی سنه 800، ابتدی ضرب النحاس و التعامل به. (نقودالعربیه ص 71). عوام از تحامل فضول در ابواب تعامل دست بداشتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 349)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
سرگشته و متردد شدن در گمراهی و منازعت و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ عَ)
خویشتن را کور ساختن. (زوزنی). کوری نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خود را کور نمودن. (آنندراج). کوری را بخود بستن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
یکدیگر را در آب فروبردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نزد محاسبان مترادف با معنی عکس است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به عکس شود
لغت نامه دهخدا
کور نمایی خود را به کوری زدن، خود کوری خود را کور کردن خود را بکوری زدن کوری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
با یکدیگر داد ستد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعامی
تصویر تعامی
((تَ مِ))
خود را به کوری زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
تفاعلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
Interaction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interaction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
взаємодія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
etkileşim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
взаимодействие
دیکشنری فارسی به روسی
تعامل
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
تعامل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
আন্তঃক্রিয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
mwingiliano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
상호작용
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interakcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
相互作用
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
אִינְטֶרַקְצְיָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
पारस्परिक क्रिया
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interaksi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
Interaktion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interactie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interacción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
interação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
互动
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
การปฏิสัมพันธ์
دیکشنری فارسی به تایلندی