جدول جو
جدول جو

معنی تعاضد - جستجوی لغت در جدول جو

تعاضد
یاری نمودن همدیگر را
تصویری از تعاضد
تصویر تعاضد
فرهنگ لغت هوشیار
تعاضد
به هم کمک کردن، یکدیگر را یاری کردن
تصویری از تعاضد
تصویر تعاضد
فرهنگ فارسی عمید
تعاضد
((تَ ضُ))
به یکدیگر یاری رساندن
تصویری از تعاضد
تصویر تعاضد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعاهد
تصویر تعاهد
با یکدیگر عهد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
با یکدیگر عناد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاقد
تصویر تعاقد
عقب هم رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاضد
تصویر معاضد
یاری کننده، هم بازو، یار و یاور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعاقد
تصویر تعاقد
با همدیگر پیمان بستن، به هم گره زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
با همدیگر عناد کردن، با هم ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعاهد
تصویر تعاهد
با هم عهد بستن، پیمان بستن، هم عهد شدن، به کاری یا امری توجه و رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
دستمرد یاریگر یاری کننده کمک کننده: سلجوقیان... سروران ایشان بخلیفه نوشتند که مابندگان آل سلجوق... هواخواه دولت عباسی مطواع و معاضد اسلام... هستیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاهد
تصویر تعاهد
((تَ هُ))
با هم عهد بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
((تَ نُ))
عناد ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعاقد
تصویر تعاقد
((تَ قُ))
با هم پیمان بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاضد
تصویر معاضد
((مُ ض))
یاری کننده، کمک کننده
فرهنگ فارسی معین