جدول جو
جدول جو

معنی تعاتع - جستجوی لغت در جدول جو

تعاتع
(تَ تِ)
اخبار دروغ بیمناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اراجیف و تخلیط. (اقرب الموارد) ، شوریدگی کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تعاتع
کار شوریدگی شوریدگی کار
تصویری از تعاتع
تصویر تعاتع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ ثَ نَ)
با یکدیگر عتاب کردن. (زوزنی). با یکدیگر خشم گرفتن و همدیگر خشمگینی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پیاپی شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) تتابع. (اقرب الموارد) ، با یکدیگر پس روی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ)
امر است به فروتنی کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ)
سخن فاناک گوینده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) : تعتع فی الکلام، تردد فیه من عی. (منتهی الارب). تردد فیه من حصر اوعی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
گلگی از هم، هم خشمگینی بر هم خشم گرفتن، ناز نمایی -1 از یکدیگر گله کردن، هم را مورد عتاب قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاتع
تصویر تکاتع
پس روی گروهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاتب
تصویر تعاتب
((تَ تُ))
از یکدیگر گله کردن، به هم پرخاش کردن
فرهنگ فارسی معین