- تطلع
- چشم داشتن
معنی تطلع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آگاه
می بارگی می زدگی، فراخ رفتن گشاد راه رفتن
خوش منشی، فرمانبری گردن گذاری، نامزدی، فرمانبرداری کردنمنقاد شدن، داوطلب گردیدن، مستحبی بجاآوردن کاری بقصد عبادت و نیکی انجام دادن، فرمانبرداری، خوش منشی
آرزومند و حریص شدن
گشاده رویی، روانسخنی
تباهش نوشته
پیاپی جستن یا جستن
پر شدن خویگیری
بشکافتن، شکستن
برآیش خور، دمیدن از زیر ابر
پهلو بر آمدن
بر کندگی
حریص شدن
دانا و آگاه به کاری یا امری، با اطلاع
جای برآمدن، جا یا جهت طلوع ستارگان
آغاز کلام
در علوم ادبی نخستین بیت غزل یا قصیده
آغاز کلام
در علوم ادبی نخستین بیت غزل یا قصیده
عمل مستحب کردن، کاری به قصد نیکی و عبادت انجام دادن، فرمان برداری کردن، منقاد شدن، داوطلب شدن
پیاپی جستن، برای به دست آوردن چیزی بازحمت در جستجوی آن برآمدن
جای طلوع و جای برآمدن آفتاب و جزآن دانا و آگاه بکاری
Informant
informante
Informant
informator
информатор
інформатор
informant
informante
informant
informatore
তথ্যদাতা
pemberi informasi