جدول جو
جدول جو

معنی تضویه - جستجوی لغت در جدول جو

تضویه
مایل کردن چیزی را به چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمویه
تصویر تمویه
زراندود کردن، آب طلا دادن، کنایه از امری یا خبری را خلاف آنچه هست نمایاندن، باطل و غلطی را به لباس حق و درست جلوه دادن، تلبیس، تزویر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشویه
تصویر تشویه
زشت کردن روی، به کسی چشم بد رسانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترویه
تصویر ترویه
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
غذا خورانیدن به کسی در وقت چاشت، قربانی کردن گوسفند یا شتر، ذبح کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
بلند کردن، بزرگ داشتن، نام کسی را به نیکی بردن، ستودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسویه
تصویر تسویه
مساوی کردن، برابر کردن، یکسان کردن، هم سطح کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
هوا را خنک کردن، هوای جایی را عوض کردن، داخل کردن هوای تازه در جایی و خارج کردن هوای آلوده به دود یا بوهای نامطبوع با وسایل مکانیکی یا باز کردن درها و دریچه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصویه
تصویر تصویه
خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضویه
تصویر رضویه
وابسته به رضا ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویه
تصویر ترویه
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضهیه
تصویر تضهیه
مشابه و مانند گردیدن چیزیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویه
تصویر تقویه
نیرو دادن توانا کردن نیروبخشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشویه
تصویر تشویه
چشم بد رسانیدن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویه
تصویر تسویه
برابر کردن، مساوی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
ذبح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضویط
تصویر تضویط
اندوخته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتویه
تصویر تتویه
هلاک گردانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاویه
تصویر تاویه
آه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
عوض کردن هوای اطاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
بزرگ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمویه
تصویر تمویه
آب طلا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغویه
تصویر تغویه
گمراهاندن گمراه کردن، دفزکاندن شیر را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثویه
تصویر تثویه
مقیم گردانیدن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمویه
تصویر تمویه
زراندود کردن، دروغی را حق جلوه دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
((تَ یِ))
هوا را عوض کردن، خنک کردن هوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
((تَ یِ))
بلندآوازه گردانیدن، نام کسی را به نیکی بردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسویه
تصویر تسویه
((تَ یِ))
برابر ساختن، مساوی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضحیه
تصویر تضحیه
((تَ یِ))
قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن، غذا دادن به کسی هنگام چاشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشویه
تصویر تشویه
((تَ))
زشت کردن روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترویه
تصویر ترویه
((تَ یِ))
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
Ventilation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
вентиляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
Lüftung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهویه
تصویر تهویه
вентиляція
دیکشنری فارسی به اوکراینی