نشستن بر پشت کسی و برآوردن هر دو پای را از زیر بغل او و نهادن آنها را بر گردنش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بر پشت کسی نشستن یا خارج کردن هر دو پای را از زیر بغل وی و نهادن آنها را بر گردن او. (از اقرب الموارد) ، محکم و استوار شدن چیزی به ریسمان مطاوع ضرفطه. (از اقرب الموارد)
نشستن بر پشت کسی و برآوردن هر دو پای را از زیر بغل او و نهادن آنها را بر گردنش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بر پشت کسی نشستن یا خارج کردن هر دو پای را از زیر بغل وی و نهادن آنها را بر گردن او. (از اقرب الموارد) ، محکم و استوار شدن چیزی به ریسمان مطاوع ضرفطه. (از اقرب الموارد)
با هم مدد کردن و یاری نمودن در کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هم پشت شدن و یکدیگر را یاری دادن. (آنندراج). با هم مدد و یاری کردن در کار. (از اقرب الموارد) :عجبت من تضافرهم علی باطلهم و فشلکم عن حقکم. (اقرب الموارد). بهم رسیدند و در تظاهر و تظافر مجتمع و متفق شدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 68)
با هم مدد کردن و یاری نمودن در کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هم پشت شدن و یکدیگر را یاری دادن. (آنندراج). با هم مدد و یاری کردن در کار. (از اقرب الموارد) :عجبت من تضافرهم علی باطلهم و فشلکم عن حقکم. (اقرب الموارد). بهم رسیدند و در تظاهر و تظافر مجتمع و متفق شدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 68)
از ’ض ف ف’، انبوهی کردن و گرد آمدن بر آب و جز آن وقت سبک گردیدن حال آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سبک گردیدن احوال قوم و انبوهی کردن و گردآمدن آنها بر آب. (از قطر المحیط)
از ’ض ف ف’، انبوهی کردن و گرد آمدن بر آب و جز آن وقت سبک گردیدن حال آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سبک گردیدن احوال قوم و انبوهی کردن و گردآمدن آنها بر آب. (از قطر المحیط)