گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). میل دادن و بازگردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گردانیدن و تغییر دادن از صورتی یا حالتی به صورت یا حالت دیگر. (از اقرب الموارد)
گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). میل دادن و بازگردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گردانیدن و تغییر دادن از صورتی یا حالتی به صورت یا حالت دیگر. (از اقرب الموارد)
صورت کسی یا چیزی را کشیدن، تصویرگری، صورت سازی، جمع تصاویر، صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند، شرح دادن، شرح و بیان، سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد
صورت کسی یا چیزی را کشیدن، تصویرگری، صورت سازی، جمع تصاویر، صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند، شرح دادن، شرح و بیان، سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد