جدول جو
جدول جو

معنی تصویم - جستجوی لغت در جدول جو

تصویم
روزه گرفتن داشتن کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصمیم
تصویر تصمیم
عزم و اراده کردن به کاری، با عزم راسخ درصدد اجرای امری برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
به راستی و درستی امری حکم کردن، رای به درستی کاری دادن، تایید، راست و درست دانستن، راست گو دانستن، در علوم سیاسی رای موافق دادن به لایحۀ قانونی از طرف مجلس شورا یا هیئت وزیران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصویر
تصویر تصویر
صورت کشیدن، درست کردن صورت چیزی، شکل کسی یا چیزی را نقش کردن، شکل و صورت کسی یا چیزی که بر روی کاغذ، دیوار و مانند آن کشیده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقویم
تصویر تقویم
تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاس های معین، دفترچه یا ورقۀ کاغذ که در آن حساب روزها و ماه ها را چاپ می کنند، گاهنامه،
راست کردن، کجی چیزی را راست کردن، قیمت کردن، بهای جنسی را معین کردن، ارزیابی
تقویم جلالی: تقویمی مرکب از دوازده ماه سی روزه و پنج روز اضافه در انتهای ماه دوازدهم، این تقویم به امر جلال الدین ملکشاه سلجوقی و به وسیلۀ عده ای از علمای نجوم ترتیب داده شد
تقویم رومی: تقویمی که مبدا آن ۳۱۲ سال پیش از تاریخ میلادی و ۱۲ سال بعد از فوت اسکندر است، تاریخ اسکندر
تقویم شمسی: تقویمی که بر مبنای مدت حرکت زمین به دور خورشید محاسبه می شود
تقویم قمری: تقویمی که بر مبنای مدت حرکت ماه به دور زمین محاسبه می شود
تقویم ملکی: تقویم جلالی، تقویمی مرکب از دوازده ماه سی روزه و پنج روز اضافه در انتهای ماه دوازدهم، این تقویم به امر جلال الدین ملکشاه سلجوقی و به وسیلۀ عده ای از علمای نجوم ترتیب داده شد
تقویم میلادی: تقویم شمسی، که مبدا آن سال تولد حضرت عیسی است
تقویم هجری: تقویمی که مبدا آن هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه است
تقویم یزدگردی: تقویمی که مبدا آن سال ۶۳۲ میلادی سال جلوس یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصمیم
تصویر تصمیم
خالص کردن و استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاویم
تصویر تاویم
تشنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویم
تصویر تهویم
خوابیدن اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیم
تصویر توصیم
رنجور کردن تپ، سست اندامی، کرختی (بی حسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویم
تصویر تنویم
خواب کردن خواب کردن خوابانیدن، یا تنویم مغناطیسی. هیپنوتیزم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفویم
تصویر تفویم
نان پختن
فرهنگ لغت هوشیار
تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاسهای معین، کاغذی که در آن ماهها و روزها چاپ شده باشد، ارزیابی
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنش کردن ملامت کردن سرزنش کردن نکوهش کردن، سرزنش نکوهش، جمع تلویمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصنیم
تصویر تصنیم
تصویر کردن و نقش بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویت
تصویر تصویت
آواز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویح
تصویر تصویح
گیاخشکاندن سبزی خشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویر
تصویر تصویر
نقش کردن و رسم نمودن صورت و شکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویه
تصویر تصویه
خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصلیم
تصویر تصلیم
از بن بریدن گوشی و بینی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدویم
تصویر تدویم
سرگیجگی از می، پایش بخشیدن (پایش دوام)، تر کردن گرد دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویم
تصویر ترویم
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
کسی را در کاری به صواب منسوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصمیم
تصویر تصمیم
((تَ))
اراده کردن، آهنگ انجام کاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنویم
تصویر تنویم
((تَ))
خوابانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقویم
تصویر تقویم
((تَ))
بهاء جنسی را تعیین کردن، راست کردن، تعیین اوقات و زمان ها، گاهنامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلویم
تصویر تلویم
((تَ))
سرزنش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصویر
تصویر تصویر
((تَ))
صورت کسی یا چیزی را کشیدن، تصویرگری، صورت سازی، جمع تصاویر، صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند، شرح دادن، شرح و بیان، سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
((تَ))
راست و درست دانستن، رای موافق دادن مجلس یا هیأت وزیران به لایحه ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصمیم
تصویر تصمیم
آهنگ، گزیر، گزیرش، آهنگ کردن، آهنگ داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
برنهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقویم
تصویر تقویم
سالنامه، گاهشمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصویر
تصویر تصویر
نگاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
Ratification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصمیم
تصویر تصمیم
Determination, Resolution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصویب
تصویر تصویب
ратификация
دیکشنری فارسی به روسی