جدول جو
جدول جو

معنی تصنعی - جستجوی لغت در جدول جو

تصنعی
ساختگی
تصویری از تصنعی
تصویر تصنعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصنعی
((تَ صَ نُّ))
ساختگی، مصنوعی
تصویری از تصنعی
تصویر تصنعی
فرهنگ فارسی معین
تصنعی
Stilted
تصویری از تصنعی
تصویر تصنعی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصنعی
натянутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصنعی
steif
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصنعی
штучний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصنعی
sztuczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصنعی
僵硬的
دیکشنری فارسی به چینی
تصنعی
artificial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصنعی
artificiale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصنعی
artificial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصنعی
guindé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصنعی
gekunsteld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصنعی
ประดิษฐ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصنعی
buatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصنعی
تصنّعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصنعی
कृत्रिम
دیکشنری فارسی به هندی
تصنعی
מלאכותי
دیکشنری فارسی به عبری
تصنعی
不自然な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصنعی
부자연스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصنعی
yapmacık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصنعی
bandia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصنعی
কৃত্রিম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصنعی
ساختی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصنیع
تصویر تصنیع
ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصنیع
تصویر تصنیع
((تَ))
ساختن، مهیا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصنع
تصویر تصنع
آراستن خویش، خود آرایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصنع
تصویر تصنع
خودآرایی کردن، خود را به حالتی متکلفانه وانمود کردن، ظاهرسازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصنع
تصویر تصنع
((تَ صَ نُّ))
حالتی را به طور ساختگی به خود گرفتن، ظاهرسازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متصنعین
تصویر متصنعین
جمع متصنع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به طور تصنعی
تصویر به طور تصنعی
Factitiously
دیکشنری فارسی به انگلیسی