جدول جو
جدول جو

معنی تصرخ - جستجوی لغت در جدول جو

تصرخ
آواز برداشتن در عطسه دادن. (تاج المصادر بیهقی). تکلّف کردن در فریاد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :التصرخ بالعطاس حمق. (بحر الجواهر) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تارخ
تصویر تارخ
(پسرانه)
نام پدر ابراهیم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تصرم
تصویر تصرم
چابکی کردن، پایداری و بردباری کردن، بریده شدن، گذشتن، به سر آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست به کاری زدن، به کاری دست یازیدن، به دست آوردن، چیزی را مالک شدن، در کاری به میل خود تغییر ایجاد کردن
تصرف عدوانی: ملکی را به زور از دست مالک آن خارج کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رَصْ صُ)
مرکّب از: ’ورخ’، ترشدن زمین، نرم شدن خمیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
سست شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ صَرْ رِ)
تکلف کننده از فریاد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که می غرد و فریاد کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جلدی کردن. (تاج المصادر بیهقی). چابکی کردن و نیک رسا شدن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجلد. (اقرب الموارد) ، پاره پاره شدن. (تاج المصادر بیهقی). بریده گردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تقطع. (اقرب الموارد) ، سپری شدن سال، انقطاع و سکون جنگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصرم
تصویر تصرم
چابکی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست بکاری زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
((تَ صَ رُّ))
به دست آوردن، مالک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرم
تصویر تصرم
((تَ صَ رُّ))
چابکی کردن، بریده شدن، پایداری و بردباری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
يأسر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Tenure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
tenure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
任期
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصرّف، دفع
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
تصرف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
দখল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
umiliki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
görev süresi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
임기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
masa jabatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
קַדַנְצִיָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
कार्यकाल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
วาระการดำรงตำแหน่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
bezit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
possesso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
posse
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
任期
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
kadencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
володіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Besitz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
владение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
tenencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی