جدول جو
جدول جو

معنی تصرم

تصرم((تَ صَ رُّ))
چابکی کردن، بریده شدن، پایداری و بردباری کردن
تصویری از تصرم
تصویر تصرم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تصرم

تصرم

تصرم
چابکی کردن، پایداری و بردباری کردن، بریده شدن، گذشتن، به سر آمدن
تصرم
فرهنگ فارسی عمید

تصرم

تصرم
جلدی کردن. (تاج المصادر بیهقی). چابکی کردن و نیک رسا شدن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجلد. (اقرب الموارد) ، پاره پاره شدن. (تاج المصادر بیهقی). بریده گردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تقطع. (اقرب الموارد) ، سپری شدن سال، انقطاع و سکون جنگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

حصرم

حصرم
غوره ساییده، خرمای خام خرمای نارس، انگور نارس غوره کنشتو غوره انگور انگور نارس
فرهنگ لغت هوشیار