دست بر دست زدن چندان که آواز آید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دست بر دست زدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به تصدیه و تصفیق شود، ریمناک گردیدن جراحت. (از اقرب الموارد)
دست بر دست زدن چندان که آواز آید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دست بر دست زدن. (از اقرب الموارد). و رجوع به تصدیه و تصفیق شود، ریمناک گردیدن جراحت. (از اقرب الموارد)
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مِثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن