جنبانیدن مرغ بال را بر سر مردم و دور نرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بازایستادن از کاری. (تاج المصادر بیهقی) ، بازایستادن از کاری و بازداشتن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درنگ کردن در مهمانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دیر واداشتن و درنگی شدن. (تاج المصادر بیهقی). درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سپسا یکی رفتن و گریختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در وقت عتمه رفتن. (تاج المصادر بیهقی). در وقت عتمه رفتن یا آمدن یا بازگشتن در آن وقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
جنبانیدن مرغ بال را بر سر مردم و دور نرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بازایستادن از کاری. (تاج المصادر بیهقی) ، بازایستادن از کاری و بازداشتن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درنگ کردن در مهمانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دیر واداشتن و درنگی شدن. (تاج المصادر بیهقی). درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سپسا یکی رفتن و گریختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در وقت عتمه رفتن. (تاج المصادر بیهقی). در وقت عتمه رفتن یا آمدن یا بازگشتن در آن وقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)