جدول جو
جدول جو

معنی تشیید - جستجوی لغت در جدول جو

تشیید
استوار کردن
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
فرهنگ لغت هوشیار
تشیید
استوار کردن، برافراشتن، بلند کردن دیوار یا ساختمان
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
فرهنگ فارسی عمید
تشیید
((تَ))
استوار کردن، بلند کردن، برافراشتن
تصویری از تشیید
تصویر تشیید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تایید
تصویر تایید
هایش، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهیید
تصویر تهیید
اصلاح کردن، رنج رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشرید
تصویر تشرید
راندن، پراکندن شریعت آوردن آیین نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
استوار کردن، گران نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
استواراندن استوار کردن: ستون پایه، بر پاداشتن: دیوار ساختمان سازمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشییع
تصویر تشییع
از پی مسافر و جنازه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشییح
تصویر تشییح
ترسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشییب
تصویر تشییب
سپید مویی از اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
افزون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
قید کردن، بند نمودن زن شوی را به افسون، بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایید
تصویر تایید
نیرو دادن نیرومند کردن بنیرو کردن توفیق دادن، توفیق، جمع تاییدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
زیاد کردن، افزون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
مقید ساختن، بند کردن، دربند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تایید
تصویر تایید
درست تشخیص دادن، نیرو دادن، قوت دادن، کمک یاری کردن خداوند به انسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
سخت کردن، استوار کردن، قوی کردن، مشدد ساختن کلمه، علامتی به شکل «ییّی» و مانند دندانۀ «ﺳ » که بالای حرفی گذاشته شود تا آن حرف مشدد تلفظ شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشییع
تصویر تشییع
در مراسم دفن مرده شرکت کردن و دنبال جنازه رفتن، بدرقه رفتن، به قصد وداع دنبال کسی رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تأیید
تصویر تأیید
((تَ))
نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن، توفیق، درست دانستن یا مناسب تشخیص دادن سخن یا عملی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشییع
تصویر تشییع
((تَ))
بدرقه رفتن، جنازه را تا محل دفن همراهی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشوید
تصویر تشوید
((تَ))
برآمدن آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشرید
تصویر تشرید
((تَ))
راندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
((تَ))
سخت گرفتن، استوار کردن، تکرار کردن یک حرف، با گذاشتن نشانه () بر بالای آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزیید
تصویر تزیید
((تَ))
زیاد کردن، افزودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقیید
تصویر تقیید
((تَ))
در بند کردن، مقید ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تایید
تصویر تایید
Corroboration, Endorsement, Affirmation, Approval, Confirmation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
Aggravation, Escalation, Exacerbation, Intensification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
утверждение , одобрение , подтверждение , одобрение
دیکشنری فارسی به روسی
усугубление , эскалация , обострение , усиление
دیکشنری فارسی به روسی
Bestätigung, Zustimmung, Unterstützung
دیکشنری فارسی به آلمانی
Verschärfung, Eskalation, Intensivierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
підтвердження , схвалення , підтвердження , підтвердження , схвалення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
загострення , ескалація , загострення , посилення
دیکشنری فارسی به اوکراینی