جدول جو
جدول جو

معنی تشکیل - جستجوی لغت در جدول جو

تشکیل
برپا، ساختن، برپایی، پدیدآوری
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تشکیل
تاشه بخشیدن، بر پا کردن شکل و صورت دادن بچیزی درست کردن بپا کردن برپای کردن ساختن،جمع تشکیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تشکیل
چیزی را شکل و صورت دادن، درست کردن، ساختن، سازمان دادن
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
فرهنگ فارسی عمید
تشکیل
((تَ))
شکل دادن به چیزی، سازمان دادن
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
فرهنگ فارسی معین
تشکیل
Formation
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تشکیل
формирование
دیکشنری فارسی به روسی
تشکیل
Bildung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تشکیل
формування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تشکیل
formowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تشکیل
形成
دیکشنری فارسی به چینی
تشکیل
formação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تشکیل
formazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تشکیل
formación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تشکیل
formation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تشکیل
vorming
دیکشنری فارسی به هلندی
تشکیل
การก่อตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تشکیل
pembentukan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تشکیل
تكوينٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تشکیل
निर्माण
دیکشنری فارسی به هندی
تشکیل
יצירה
دیکشنری فارسی به عبری
تشکیل
形成
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تشکیل
형성
دیکشنری فارسی به کره ای
تشکیل
oluşum
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تشکیل
uundaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تشکیل
গঠন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تشکیل
تشکیل
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشکیلی
تصویر تشکیلی
Formative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
формирующий
دیکشنری فارسی به روسی