- تشنیع
- عیب کسی را آشکار کردن
معنی تشنیع - جستجوی لغت در جدول جو
- تشنیع
- بسیار بدگفتن از کسی، کسی را زشت شمردن، عیوب کسی را آشکار کردن، رسوا ساختن کسی
- تشنیع ((تَ))
- بد گفتن از کسی، رسوا ساختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شفاعت کردن
بیان کردن شریعت
دلیرکردن
بدرهه کردن به دنبال رفتن، فروزانیدن آتش
همدیگر شریک شدن
از پی مسافر و جنازه شدن
رسواکردن رسوایاندن
زشت گفتن بد و بیراه گفتن
ساختن
برگردیدن و عدول کردن از چیزی
دلیر کردن، قوی دل ساختن، جرئت دادن
در مراسم دفن مرده شرکت کردن و دنبال جنازه رفتن، بدرقه رفتن، به قصد وداع دنبال کسی رفتن
بیان کردن و نمودار ساختن راه یا شریعت، شریعت آوردن، آیین ساختن
دعوی مذهب شیعه کردن
زشتکاری، تاراج، پارگی جامه
زشت، قبیح
مذهب شیعه داشتن، شیعه
قبیح، زشت
Dastardly
подло
niederträchtig
podło