- تشمیس
- گستردن درآفتاب، آفتاب پرستی درآفتاب نهادن
معنی تشمیس - جستجوی لغت در جدول جو
- تشمیس ((تَ))
- در آفتاب نهادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخت گیری در دین، خشم انگیزی
پنج گوشه گردانیدن
در خاک نهفتن
بویاندن بو کردن بوییدن
دامن بالا زدن
کم نوشاندن، کم نوشیدن
آکپوشی، ترفند پوشی
بوییدن، بو کردن، شمیدن، شم
دامن بالا زدن، به شتاب و به سرعت گذشتن، ارادۀ کاری کردن، آمادۀ کاری شدن و چابکی کردن، قصد مکانی کردن
شعر مخمس سرودن، پنج گوشه کردن، پنج تایی کردن، پنج قسمت کردن
حمام آفتاب گرفتن
زرک از گیاهان گیاهی از تیره سوسنیها که بالا رونده و دارای برگهای متناوبشفاف قلبی شکل و نوک تیز است و ممکن است تا ارتفاع 8 متر هم برسد. گلهای آن مایل بسبزی و دارای آرایش خوشه یی است
گیاهی بالارونده با برگ های متناوب به شکل قلب، گل های خوشه ای و به رنگ سبز و میوه های کوچک و کروی و ترش مزه