- تشلیخ
- سجاده
معنی تشلیخ - جستجوی لغت در جدول جو
- تشلیخ ((تَ))
- سجاده، جانماز
- تشلیخ
- سجاده، جانماز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریش سپید گرداندن کد خدا برگزیدن، ریش سپید خواندن ریش سپید دانستن پیر خواندن
پارسی تازی گشته تشلیخ جانماز سجاده
آلوده گردانیدن
تشلیخ، سجاده، جانماز
پیر شدن
دو پیازه خوراکی از گوشت و پیاز (شلیخ برابر با آوای خنیا پارسی است)
شیخ شدن، پیر شدن، خود را پیر نشان دادن