- تشرب
- نوشیدن و آشامیدن
معنی تشرب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیکی
خو کردن و حریص گردیدن بچیزی، عادت کردن و مواظبت
شاخه شاخه شدن
شکافتگی
آفتاب گرفتن
بزرگ پنداشتن و بزرگ منش گردیدن
شادمانگی، سرود خوانی
به سوراخ خزیدن، تراوش
جنبش و حرکت نمودن
عرب شدن
نزدیکی جستن
از وطن دور شدن
فرانسوی ذغالک نوعی زغال طبیعی برنگ قهوه یی تیره که صدی پنجاه تا صدی شصت جزو کربن دارد و از خزه ای مخصوص تولید میشود
خاک آلودگی
آزمایش
نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره، دارای ۵۰% تا ۶۰% کربن که به هنگام سوختن بوی آمونیاک می دهد و از رسوب تدریجی گیاهان آبی مانند جلبک ها و خزه ها تولید می شود
دوری گزیدن، دور رفتن، از وطن دور شدن
ذوق و میل و هوای نفس، جای آب خوردن، آبشخور
نزدیکی جستن، نزدیک شدن، نزدیک بودن، خویشی و نزدیکی
شعبه شعبه شدن، شاخه شاخه شدن، پراکنده گشتن، متفرق شدن
شرفیاب شدن، شرف یافتن، مشرف شدن، بزرگی یافتن، شرفیابی
نوشیدن آب، آشامیدن، شرب
نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره که صدی پنجاه تا صدی شصت جزو کربن دارد و از خزه ای مخصوص تولید می شود
خو گرفتن، عادت کردن
خاک آلود شدن، خاک، محتاج نام کوهی هم میباشد
کلمه ای که از روی خشم بکسی گفته شود پرخاش عتاب
آشامیدن نوشیدن آشامندگان می می آشامان، بهره آب، آبشخور پارچه ای از کتان بسیار نازک و گران بها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود. آشامیدن نوشیدن، حلاوت طاعت و لذت کرامت و راحت انس