خوارج شدن. (تاج المصادر بیهقی). شاری گردیدن یا نسبت کردن خود را بسوی شراه از خوارج. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). ازشراه شدن. (از منتهی الارب) ، متفرق و پریشان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
خوارج شدن. (تاج المصادر بیهقی). شاری گردیدن یا نسبت کردن خود را بسوی شراه از خوارج. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). ازشراه شدن. (از منتهی الارب) ، متفرق و پریشان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
نیک نگریستن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تأنق در عمل. (از اقرب الموارد) ، بتکلف پذیرفتن شروطی را که بزیان او باشد. (از اقرب الموارد)
نیک نگریستن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تأنق در عمل. (از اقرب الموارد) ، بتکلف پذیرفتن شروطی را که بزیان او باشد. (از اقرب الموارد)
شرف جستن. (زوزنی). بزرگ پنداشتن و بزرگ منش گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دارای شرف شدن خانه، شرف یافتن کسی از غیر خود. (از اقرب الموارد) ، شرف دانستن، یقال: تشرف بکذا، ای عده شرفاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) (از اقرب الموارد) ، کشته شدن اشراف قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دست را بالای ابرو قرار دادن تا بتواند چیزی را ببیند و نیک تشخیص دهد. (از اقرب الموارد) ، بالا برآمدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تشرف للشی ٔ، تطلع الیه. (اقرب الموارد) ، بسوی چیزی نگریستن و چشم آن داشتن و از این معنی است حدیث لاتشرفوا البلاء، ای لاتطلعوا الیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
شرف جستن. (زوزنی). بزرگ پنداشتن و بزرگ منش گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دارای شرف شدن خانه، شرف یافتن کسی از غیر خود. (از اقرب الموارد) ، شرف دانستن، یقال: تشرف بکذا، ای عده شرفاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) (از اقرب الموارد) ، کشته شدن اشراف قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دست را بالای ابرو قرار دادن تا بتواند چیزی را ببیند و نیک تشخیص دهد. (از اقرب الموارد) ، بالا برآمدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تشرف للشی ٔ، تطلع الیه. (اقرب الموارد) ، بسوی چیزی نگریستن و چشم آن داشتن و از این معنی است حدیث لاتشرفوا البلاء، ای لاتطلعوا الیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند