- تشجیع
- دلیرکردن
معنی تشجیع - جستجوی لغت در جدول جو
- تشجیع
- دلیر کردن، قوی دل ساختن، جرئت دادن
- تشجیع ((تَ))
- دلیر کردن، جرأت دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز گرداندن، درگلو غلتاندن آواز، باز خواهی باز خواستن داده انا الله و انا الیه راجعون را گفتن، بازگشت دادن -1 بر گردانیدن، آواز را در گلو گردانیدنتحریر دادن، بر گشت باز گرد، ترجیع بند، جمع ترجیعات
شفاعت کردن
بیان کردن شریعت
شاخ و برگ کشیدن نگاشتن: دارو درخت
بدرهه کردن به دنبال رفتن، فروزانیدن آتش
همدیگر شریک شدن
از پی مسافر و جنازه شدن
عیب کسی را آشکار کردن
بار آهنگی آهنگین نوشتن با سجع سخن گفتن کلام موزون گفتن،جمع تسجیعات
دردمند ساختن
کار سازی پند
سخن با سجع و قافیه گفتن، کلام موزون گفتن
برگردانیدن، بازگشت دادن، آواز را در گلو گردانیدن
در مراسم دفن مرده شرکت کردن و دنبال جنازه رفتن، بدرقه رفتن، به قصد وداع دنبال کسی رفتن
بسیار بدگفتن از کسی، کسی را زشت شمردن، عیوب کسی را آشکار کردن، رسوا ساختن کسی
بیان کردن و نمودار ساختن راه یا شریعت، شریعت آوردن، آیین ساختن
دلیر نمایی
دعوی مذهب شیعه کردن
دلیر پردل دلارو شجاع دلاور دلیر، جمع شجعان
مذهب شیعه داشتن، شیعه
دلیر گردانیدن جرات دادن