جدول جو
جدول جو

معنی تشتگر - جستجوی لغت در جدول جو

تشتگر
(تَ گَ)
تشت ساز. (ناظم الاطباء). آنکه تشتها بسازد. (آنندراج). طسّاس. (منتهی الارب). و رجوع به طشتگر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشتگر
تصویر کشتگر
کشت کار، زارع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشتر
تصویر تشتر
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
(خِ گَ)
خشت ساز. (آنندراج). خشت زن. (ناظم الاطباء). خشت مال
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ)
تنقیص نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، عیب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). عیب کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیب کردن و بد گفتن و بد شنوانیدن کسی را. (از المنجد). بد گفتن کسی را. (از متن اللغه) ، پلک چشم گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
نام میکائیل علیه السلام. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ اوبهی). در فرهنگ اسدی بشتر آمده و غلط است و صحیح تشتر است. (یادداشت مرحوم دهخدا). در فرهنگها می نویسند نام میکائیل است... ولی در ترجمه آن به میکائیل تسامح است و تشتر ستارۀ شعری است و نزد ایرانیان تشترت ایزد باران است. (یادداشت ایضاً). در پهلوی تیشتر، اوستا تیشتریه، از توصیف اوستا شکی نمی ماند که مراد از تشتریه، ستارۀ شعرای یمانی است که در زبانهای اروپایی سیریوس و کانی کولا گویند. ’بارتولمه صص 651- 652’. فلوطرخس مورخ نویسد: (بر طبق عقیدۀ ایرانیان) هرمزد سیریوس را نگهبان و پاسبان ستارگان قرار داد. در ’تشتریشت’ بند 44 آمده: ’ما ستارۀ تشتر درخشان و باشکوه را تعظیم می کنیم که اهورمزدا، او را سرور و نگهبان همه ستارگان برگزیده، چنانکه زردتشت را برای مردمان. ’ تیشترینی در اوستا نام جمعی از ستارگان است که در نزدیک تشتر هستند و او را یاری میکنند. هوگ، تشتر را با تیر (عطارد) یکی دانسته ولی معلوم نیست که تشتر و تیر هر دو دارای یک ریشه لغوی باشند اگرچه تیشتریۀ اوستایی در پارسی ’تیر’ گفته میشود. یشت هشتم (تشتریشت) را معمولاً ’تیریشت’ گویند و چهارمین ماه سال و سیزدهمین روز هر ماه که بنام فرشتۀ تیشتر است، تیرماه و تیرروز گویند. شایان توجه است که در بندهش، فصل پنج آمده که سبعۀ سیاره، با سبعۀ ثابته در جنگ و ستیز است، ’تیر (عطارد) بر ضد تشتر...’. تشتر در فرهنگها بمعنی فرشتۀ باران ضبط شده و بسا او را با میکائیل تطبیق کرده اند. لابد بمناسبت آنکه تشتر فرشتۀ باران و بالنتیجه ایزد ارزاق است و میکائیل هم فرشتۀ روزی است. (حاشیۀ برهان چ معین) :
تشتر راد خوانمت پرگست
ار چو تو کی بود به گاه عطا.
دقیقی.
گرچه تشتر را عطا باران بود
مر ترا درّو گهر باشد عطا.
(از فرهنگ اسدی).
و رجوع به یشتها ج 1 صص 324- 325 و مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 311، 312، 313و 329 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشتگر
تصویر کشتگر
زارع، کشتکار: (کشتگر بدر آمد تا کشته را خود بیفشاند)، (انجیل فارسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشتر
تصویر تشتر
نام ایزدی است، سیزدهمین روز هر ماه شمسی (بنام ایزد مذکور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشتر
تصویر تشتر
((تِ یا تُ تَ))
نام ایزد موکل بر باران که با دیو خشکسالی می جنگد، شعرای یمانی، ستاره ای پر نور در صورت فلکی سگ بزرگ، تیشتر
فرهنگ فارسی معین
برزگر، حارث، زراعت پیشه، فلاح
فرهنگ واژه مترادف متضاد