جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کشتگر

کشتگر

کشتگر
زارع، کشتکار: (کشتگر بدر آمد تا کشته را خود بیفشاند)، (انجیل فارسی)
کشتگر
فرهنگ لغت هوشیار

کشتار

کشتار
کشتن، بسیار کشتن، قتل عام، کشتن گاو و گوسفند در کشتارگاه، ذبح
کشتار
فرهنگ فارسی عمید

خشتگر

خشتگر
خشت ساز. (آنندراج). خشت زن. (ناظم الاطباء). خشت مال
لغت نامه دهخدا

تشتگر

تشتگر
تشت ساز. (ناظم الاطباء). آنکه تشتها بسازد. (آنندراج). طسّاس. (منتهی الارب). و رجوع به طشتگر شود
لغت نامه دهخدا

کشتگی

کشتگی
کشاورزی. برزیگری. برزگری. عمل فلاحت. عمل زراعت. دهقنت
لغت نامه دهخدا