با یکدیگربدخویی کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر بد خویی کردن و مخالفت نمودن (آنندراج). با یکدیگر تضاد و اختلاف داشتن. (از متن اللغه). تخالف قوم. (اقرب الموارد) (المنجد) : اللیل والنهاریتشاکسان، ای یتضادّان. (اقرب الموارد) (المنجد)
با یکدیگربدخویی کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر بد خویی کردن و مخالفت نمودن (آنندراج). با یکدیگر تضاد و اختلاف داشتن. (از متن اللغه). تخالف قوم. (اقرب الموارد) (المنجد) : اللیل والنهاریتشاکسان، ای یتضادّان. (اقرب الموارد) (المنجد)
نگریستن بگوشۀ چشم از تکبر یا غضب و رخساره کژ کردن در آن حال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از گوشۀ چشم نگریستن از کبر یا غضب. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، کوچک کردن چشم و کشیدن پلکها در نگاه کردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و هو یتشاوس فی نظره اذا نظر بمؤخر عینیه و مال بوجهه فی شق العین التی ینظر بها. (متن اللغه) ، اظهار تکبرو نخوت کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، برگردانیدن سر و با یک چشم به آسمان نگریستن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
نگریستن بگوشۀ چشم از تکبر یا غضب و رخساره کژ کردن در آن حال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از گوشۀ چشم نگریستن از کبر یا غضب. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، کوچک کردن چشم و کشیدن پلکها در نگاه کردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و هو یتشاوس فی نظره اذا نظر بمؤخر عینیه و مال بوجهه فی شق العین التی ینظر بها. (متن اللغه) ، اظهار تکبرو نخوت کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، برگردانیدن سر و با یک چشم به آسمان نگریستن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود
دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود
نرخ و مالیات هر چیزی، این لفظ از زبان فرانسه است و در فارسی مستعمل ولیکن جزء زبان فارسی نشده است، (فرهنگ نظام)، نرخ مقطوع و معین، در تداول عوام، مزد مقطوع زنان روسپی
نرخ و مالیات هر چیزی، این لفظ از زبان فرانسه است و در فارسی مستعمل ولیکن جزء زبان فارسی نشده است، (فرهنگ نظام)، نرخ مقطوع و معین، در تداول عوام، مزد مقطوع زنان روسپی