- تسکیت
- فرو نشاندن، خاموشاندن
معنی تسکیت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دل آرامی، دلداری
آرامش
خفه کردن، آرام دادن کسی را، آسایش و راحت و آرامی
خبه کردن، چشم دیگری بستن
پاکیزه گردانیدن بی آلایش کردن، ستودن، زکات دادن
برابر کردن مساوی ساختن یکسان کردن
نام نهادن نام دادن نامیدن، نامگذاری
مسلح ساختن
خاموش کردن زبان بند کردن، زدن کسی را بشمشیر و چوبدستی، پیش آمدن کسی را بمکروه. 4 غلبه کردن بحجت
آرام کردن، آرامش دادن
خرسندی دادن، دلخوشی دادن، کسی را از غم واندوه رهایی دادن و سرگرم ساختن، تسلی دادن شخص عزادار و مصیبت زده
نوعی کفش دارای چرخ یا تیغۀ مخصوص برای حرکت بر روی سطح هموار، ورزشی که با استفاده از این نوع کفش انجام می شود
((اِ کِ))
فرهنگ فارسی معین
صفحه مخصوصی به اندازه زیره کفش با چرخ های کوچک که در زیر کفش می بندند و بر روی زمین سخت و هموار یا یخی سر می خورند
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
خاموش کردن، زبان بند کردن، زدن کسی را به شمشیر و چوب دستی، پیش آمدن کسی را به مکروه، غلبه کردن به حجت
Alleviation, Assuagement, Easement
облегчение
Linderung, Erleichterung
полегшення , полегшення
ulga, ukojenie
减轻 , 缓解
alívio
sollievo
alivio
soulagement, apaisement
verlichting
การบรรเทา , การบรรเทา
pengurangan, penenangan
تخفيفٌ
उपशमन , राहत
הקלה , הקלה , רגיעה