- تسویل
- بیاراستن
معنی تسویل - جستجوی لغت در جدول جو
- تسویل
- آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
- تسویل ((تَ))
- به گمراهی افکندن، آراستن چیزی برای اغوا کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهره برداری
برگردانیدن، تغییر و تبدیل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
دراز کردن درازاندن، مولش دادن، دراز گفتن دراز گویی، دراز سرایی، دراز نویسی، دراز کردن طول دادن طولانی کردن، دراز گفتن، دراز گویی، جمع تطویلات. یا تطویل بلاطائل. دراز گویی بیهوده
کم شدن شیر
پست گرداندن
عیب کردن
سجل نوشتن، قباله، تمسک نوشتن قاضی، اثبات کردن، قضاوت کردن، حکم کردن
برایگان دادن چیزی را در راه خدا
تند تازی سپاه، روانگی به هر سو ی، لورش (لور سیل)
راندن آب
آسانکرد آسان کردن سهل ساختن،جمع تسهیلات
برابر کردن، مساوی کردن
مماطله کردن
دستنبد پوشیدن
مهتر کردن، سیاه کردن
برابر کردن مساوی ساختن یکسان کردن
نرم زبانی، لایروبی
فروخواندن
اعتماد و تکیه کردن
دارا کردن توانگری کردن، به توان رساندن مال کردن بقوه دور سانیدن عددی را درنفس خودضرب کردن،جمع تمویلات
عطا دادن
نزدیکی جستن
ترسانیدن، کارهای ترساننده
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
سیاه کردن، کنایه از نوشتن
عطا کردن، روا داشتن، روا کردن
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
مال دار ساختن، صاحب مال گردانیدن
وعدۀ امروزو فردا دادن، مماطله کردن، اختیار تام دادن در کاری به کسی که هرچه بخواهد بکند
برگردانیدن، انتقال دادن، جا به جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن، سپردن چیزی به کسی، در علوم ادبی زشت و زیبا
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
دراز کردن، در کاری زیاد وقت صرف کردن، طول دادن