گل اندودن حوض را و اصلاح کردن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). تشریف واصلاح و گل اندودن حوض. (از اقرب الموارد). تشریف و اصلاح حوض. (از المنجد)
گل اندودن حوض را و اصلاح کردن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). تشریف واصلاح و گل اندودن حوض. (از اقرب الموارد). تشریف و اصلاح حوض. (از المنجد)
به زیر فروبردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به نشیب آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تصویب چیزی. (از متن اللغه). تصویب چیزی. یعنی به زیر آوردن آن از بالا به پایین. (از اقرب الموارد) : (از المنجد). و رجوع به تصویب در همین لغت نامه شود
به زیر فروبردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به نشیب آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تصویب چیزی. (از متن اللغه). تصویب چیزی. یعنی به زیر آوردن آن از بالا به پایین. (از اقرب الموارد) : (از المنجد). و رجوع به تصویب در همین لغت نامه شود
بالرفاء و البنین گفتن کسی را، و همزه به حا قلب شده است. (از منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بمعنی ترفیه است. (از المنجد). و رجوع به ترفی و ترفی ٔ و ترفیه شود
بالرفاء و البنین گفتن کسی را، و همزه به حا قلب شده است. (از منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بمعنی ترفیه است. (از المنجد). و رجوع به ترفی و ترفی ٔ و ترفیه شود