جدول جو
جدول جو

معنی تسعه - جستجوی لغت در جدول جو

تسعه
نه، عدد «۹»
تصویری از تسعه
تصویر تسعه
فرهنگ فارسی عمید
تسعه
(تِ عَ)
بمعنی نه که عدد معروف است. (غیاث اللغات) (آنندراج). مذکر تسع. (متن اللغه). این کلمه همیشه درمذکر استعمال می شود و تسعه رجال، یعنی نه مرد. (از ناظم الاطباء). و رجوع به تسع در همین لغت نامه شود.
- تسعه عشر، در مذکر استعمال می شود یعنی پانزده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تسعه
نه، نه نرینه نه مرد نه (9)
تصویری از تسعه
تصویر تسعه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نهر بزرگ و عمیق که بین دو دریا ساخته شود که از آن با کشتی عبور کنند، تنگه، کانال، در، باب، باغچه، دهانۀ جوی یا استخر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
فراخی، گشادگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسمه
تصویر تسمه
بند چرمی که به کمر خود یا به چیزی ببندند، دوال چرمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبعه
تصویر تبعه
اتباع، جمع تابع، تابع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
فراخی و فراخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وسعت در فارسی پهنه واژه پهنه چنان که در لغت فرس آمده کفچه ای باشد که بدان گوی بازی کنند نامه نویسد بدین و نظم کند خوب تیغ زند نیک و پهنه بازد و چوگان (فرخی) در برهان قاطع افزوده بر این مانک برابر با پهنا دانسته شده پهن و پهنه برابر با گزینش فرهنگستان در ادب ایرانزمین بی پشینه نیست جرم هلال از بر این سبز پهنه چیست ماناز سم اسپ تو بر وی نشان رسید (کمال) فراخا، گنجایش، توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعه
تصویر تبعه
تابعات و پیروان عاقبت بد، شکنجه عاقبت بد، شکنجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسعه
تصویر تاسعه
نهم مونث تاسع نهم، یک جزو از شصت جزو ثامنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمه
تصویر تسمه
بند چرمی که به کمر بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعن
تصویر تسعن
بیش فربهی گندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسفه
تصویر تسفه
نادانی گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدعه
تصویر تدعه
فراخی عیش، آسایش
فرهنگ لغت هوشیار
آبراه تنگه، آبشخوار، پایه نردبان، دهانه تالاب دهانه استخر، دهانه جوی دهانه جوی، راه آب آبراه، مجرای آب باریکی که مصنوعا برای اتصال دریا یا دو اقیانوس یا دو رود بیکدیگر حفر کرده باشند تنگه ترعه پاناما ترعه سوئز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متسعه
تصویر متسعه
مونث متسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعر
تصویر تسعر
برافروختگی آتش، نرخ یابی نرخ داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
((تُ س ِ عِ))
گشاد کردن، فراخ کردن، وسعت دادن، گشادی، فراخی، ترقی، پیشرفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبعه
تصویر تبعه
((تَ بَ عِ))
جمع تابع، پیروان، اهالی یک مملکت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسمه
تصویر تسمه
((تَ مِ))
بند چرمی که بدان چیزی را بندند
تسمه از گرده کسی کشیدن: کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن، کسی را مرعوب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترعه
تصویر ترعه
((تُ عِ))
کانال، آبراه بزرگ و عمیقی که بین دو دریا برای عبور کشتی ها ساخته شود، در، دهانه حوض یا استخر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
گسترش، افزایش، پیشرفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
Development
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
développement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
развитие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
Entwicklung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
розвиток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
rozwój
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
发展
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
desenvolvimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
sviluppo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
desarrollo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
ontwikkeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از توسعه
تصویر توسعه
การพัฒนา
دیکشنری فارسی به تایلندی