معنی تسمه تسمه ((تَ مِ)) بند چرمی که بدان چیزی را بندند تسمه از گرده کسی کشیدن: کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن، کسی را مرعوب کردن بند چرمی که بدان چیزی را بندند تسمه از گُرده کسی کشیدن: کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن، کسی را مرعوب کردن تصویر تسمه فرهنگ فارسی معین