معنی تسجیه - جستجوی لغت در جدول جو

تسجیه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسمیه — تصویر تسمیه

نام نهادن، نامیدن، به نام خواندن، نام گذاری

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف روی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دل و گل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین

آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف رَوی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دِل و گِل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسقیه — تصویر تسقیه

آب دادن، سیراب کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسجیل — تصویر تسجیل

مسجل کردن، ثابت و محکم کردن، حکم دادن، مهر کردن قباله، عهد و پیمان کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسویه — تصویر تسویه

مساوی کردن، برابر کردن، یکسان کردن، هم سطح کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تزجیه — تصویر تزجیه

به نرمی دفع کردن و گذراندن، روزگار گذرانیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسجیع — تصویر تسجیع

سخن با سجع و قافیه گفتن، کلام موزون گفتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسفیه — تصویر تسفیه

کسی را به نادانی نسبت دادن، سفیه شمردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسنیه — تصویر تسنیه

گره گشایی: آسان کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفجیه — تصویر تفجیه

برهنه کردن، گشادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

روی فرا گردانیدن، روی سوی کسی کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تهجیه — تصویر تهجیه

شمردن حروف

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسویه — تصویر تسویه

برابر کردن، مساوی کردن

فرهنگ لغت هوشیار

بار آهنگی آهنگین نوشتن با سجع سخن گفتن کلام موزون گفتن،جمع تسجیعات

فرهنگ لغت هوشیار

سجل نوشتن، قباله، تمسک نوشتن قاضی، اثبات کردن، قضاوت کردن، حکم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترجیه — تصویر ترجیه

امید داشتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسفیه — تصویر تسفیه

بی خرد خواندن، سفیه شمردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسقیه — تصویر تسقیه

آب نوشانی می نوشانی آب دادن سیراب ساختن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تزجیه — تصویر تزجیه

روزگار گذرانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسمیه — تصویر تسمیه

نام نهادن، نامگذاری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تزجیه — تصویر تزجیه

((تَ یِ))

روزگار گذرانیدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تهجیه — تصویر تهجیه

((تَ یِ))

شمردن حرف ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

((تُ))

کسی را به سوی دیگری فرستادن، نیک بیان کردن مطلبی، سعی در موجه جلوه دادن کار یا حرف نابجا

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسمیه — تصویر تسمیه

((تَ یِ))

نام نهادن، نامیدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسجیع — تصویر تسجیع

((تَ))

با سجع سخن گفتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسجیل — تصویر تسجیل

((تَ))

ثابت و استوار کردن، مهر کردن قباله

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسقیه — تصویر تسقیه

((تَ یِ))

آب دادن، سیراب کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسویه — تصویر تسویه

((تَ یِ))

برابر ساختن، مساوی کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

درست انگاری، روایش

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

Justification

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

оправдание

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

Rechtfertigung

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

обґрунтування , виправдання

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از توجیه — تصویر توجیه

uzasadnienie

دیکشنری فارسی به لهستانی