سبیل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). در باختن در راه خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). قرار دادن چیزی در راه خیر و در راه خدا. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) : یقال سبّل ضیعته و فی الحدیث: احبس اصلها وسبل ثمرتها. (اقرب الموارد). چنانکه در تعریف وقف گویند. هو حبس العین و تسبیل الثمره. و رجوع به وقف و حبس شود، مباح کردن چیزی را چنانکه گویی راهی برای رسیدن بدان قرار داده اند. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سست کردن جامه. (متن اللغه). افکندن پرده و از آن معنی قول مردم که ’سبل شعره’ یعنی رها کرد آنرا. (المنجد)
سبیل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). در باختن در راه خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). قرار دادن چیزی در راه خیر و در راه خدا. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) : یقال سبَّل ضیعته ُ و فی الحدیث: احبس اصلها وسبل ثمرتها. (اقرب الموارد). چنانکه در تعریف وقف گویند. هو حبس العین و تسبیل الثمره. و رجوع به وقف و حبس شود، مباح کردن چیزی را چنانکه گویی راهی برای رسیدن بدان قرار داده اند. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سست کردن جامه. (متن اللغه). افکندن پرده و از آن معنی قول مردم که ’سبل شعره’ یعنی رها کرد آنرا. (المنجد)
وات افگانی روشی در دانش چامه (عروض) نوعی از تصرفات و زحافات است در عروض و آن افزودن حرفی ساکن است بر سببی که به آخر جزو افتد چنانکه در (فاعلاتن) (فاعلاتان) میشود: (و مبالغت بیشتر باشد در تمام کردن) (المعجم. چا. مد: 39)
وات افگانی روشی در دانش چامه (عروض) نوعی از تصرفات و زحافات است در عروض و آن افزودن حرفی ساکن است بر سببی که به آخر جزو افتد چنانکه در (فاعلاتن) (فاعلاتان) میشود: (و مبالغت بیشتر باشد در تمام کردن) (المعجم. چا. مد: 39)