پشت واگذاشتن. (زوزنی). پشت باز نهادن بسوی آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). اعتماد کردن بر آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، یاری دادن یکدیگر را تحت رایات مختلف نه آنکه جمع گردند در زیر رایت امیر واحدی. (از متن اللغه) : حرج القوم متساندین علی رایات شتی، لم یکونوا تحت رایه امیر واحد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، همدیگر را غالب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
پشت واگذاشتن. (زوزنی). پشت باز نهادن بسوی آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). اعتماد کردن بر آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، یاری دادن یکدیگر را تحت رایات مختلف نه آنکه جمع گردند در زیر رایت امیر واحدی. (از متن اللغه) : حرج القوم متساندین علی رایات شتی، لم یکونوا تحت رایه امیر واحد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، همدیگر را غالب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
پسوند مکان. الف: باسم ذات پیوند دال بر بسیاری و فراوانی: بوستان خارستان تاکستان سروستان گلستان گورستان نیستان. ب: باسم معنی پیوندد و افاده محل و مکان کند: دادستان فرهنگستان ورستان ج: باسم خاص (علم) پیوندد و افاده مقر مستقر و محل کند: ارمنستان افغانستان تاجیکستان ترکستان کردستان گرجستان لرستان هندوستان، پسوند زمان: تابستان زمستان. در ترکیب به معنی ستاینده آید: جانستان دادستان دلستان
پسوند مکان. الف: باسم ذات پیوند دال بر بسیاری و فراوانی: بوستان خارستان تاکستان سروستان گلستان گورستان نیستان. ب: باسم معنی پیوندد و افاده محل و مکان کند: دادستان فرهنگستان ورستان ج: باسم خاص (علم) پیوندد و افاده مقر مستقر و محل کند: ارمنستان افغانستان تاجیکستان ترکستان کردستان گرجستان لرستان هندوستان، پسوند زمان: تابستان زمستان. در ترکیب به معنی ستاینده آید: جانستان دادستان دلستان