جدول جو
جدول جو

معنی تسان - جستجوی لغت در جدول جو

تسان(اِ صِ)
گزیدن فحول یکدیگر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکادم و دندان گرفتن فحول یکدیگر را. (از متن اللغه). تکادم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسان
تصویر حسان
(دخترانه و پسرانه)
زیبارویان، نیکوان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فسان
تصویر فسان
سوهان، سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسن، سان، سان ساو، سنگ ساو، سامیز، مسنّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسان
تصویر حسان
خوبیها، نیکویی ها، جمع واژۀ حسن، حسن، جمع واژۀ حسنه، حسنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسنن
تصویر تسنن
قبول سنت و طریقه کردن، پیرو سنت بودن، نام عمومی مذاهب عمدۀ اسلامی که پیروانشان خود را پیرو سنت پیامبر اسلام و خلفای راشدین می دانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیان
تصویر تیان
دیگ دهان گشاد و پهن، پاتیل، لوید، برای مثال عشق چو مغز است و جهان همچو پوست / عشق چو حلوا و جهان چون تیان (مولوی۳ - ۶۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توان
تصویر توان
نیرو، زور، قوه، قدرت، طاقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق، بسیار فربه، تنومند
فرهنگ فارسی عمید
(اِ صِ)
پشت واگذاشتن. (زوزنی). پشت باز نهادن بسوی آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). اعتماد کردن بر آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، یاری دادن یکدیگر را تحت رایات مختلف نه آنکه جمع گردند در زیر رایت امیر واحدی. (از متن اللغه) : حرج القوم متساندین علی رایات شتی، لم یکونوا تحت رایه امیر واحد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، همدیگر را غالب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خسان
تصویر خسان
فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ترسنده، بیم زده، هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسان
تصویر بسان
مثل شبه نظیر مانند. توضیح دایم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسان
تصویر آسان
خوار، سهل، میسر، صعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسان
تصویر رسان
رساننده و آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیان
تصویر تیان
دیگ دهن گشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجان
تصویر تجان
دیوانه گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپان
تصویر تپان
لرزان، مضطرب، بی آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتان
تصویر تتان
خدعه و فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبان
تصویر تبان
پارسی تازی گشته تنبان توبان
فرهنگ لغت هوشیار
یاد پیمانی یاد کردن پیمان گذشته، درنگیدن دیر کردن، بهانه جویی بهانه جستن، دگرگونی آب، پدر نشانی پیروی از رفتار پدر
فرهنگ لغت هوشیار
پسوند مکان. الف: باسم ذات پیوند دال بر بسیاری و فراوانی: بوستان خارستان تاکستان سروستان گلستان گورستان نیستان. ب: باسم معنی پیوندد و افاده محل و مکان کند: دادستان فرهنگستان ورستان ج: باسم خاص (علم) پیوندد و افاده مقر مستقر و محل کند: ارمنستان افغانستان تاجیکستان ترکستان کردستان گرجستان لرستان هندوستان، پسوند زمان: تابستان زمستان. در ترکیب به معنی ستاینده آید: جانستان دادستان دلستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توان
تصویر توان
قوت و قدرت و طاقت، استطاعت، تاب، زور و قوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکان
تصویر تکان
جنبش و حرکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسان
تصویر تفسان
آنچه که از گرمی آفتاب یا آتش داغ شده باشد داغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمن
تصویر تسمن
فربه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسان
تصویر حسان
بسیار نیکو و خوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تساب
تصویر تساب
از هم بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسار
تصویر تسار
همرازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسال
تصویر تسال
یکدیگر را پرسیدن و از یکدیگر خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسحن
تصویر تسحن
نیکو یافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعن
تصویر تسعن
بیش فربهی گندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسکن
تصویر تسکن
بیچاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسنن
تصویر تسنن
پیرو سنت بودن، متقابل تشیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توان
تصویر توان
طاقت، قدرت، قوه
فرهنگ واژه فارسی سره