بها کردن متاع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گفتگو کردن فروشنده و خریدار در بهای کالا و بحد متوسط توافق کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (المنجد)
بها کردن متاع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گفتگو کردن فروشنده و خریدار در بهای کالا و بحد متوسط توافق کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (المنجد)
جمع واژۀ ترجمان و ترجمان و ترجمه. (از منتهی الارب). ج ترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج). جمع واژۀ ترجمان و ترجمان و ترجمه. (از ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از منتهی الارب). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج). جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از ناظم الاطباء)