جدول جو
جدول جو

معنی تزلخ - جستجوی لغت در جدول جو

تزلخ
لغزیدن
تصویری از تزلخ
تصویر تزلخ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تزلل
تصویر تزلل
لغزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزلق
تصویر تزلق
زیور گرفتن، خوش گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزلف
تصویر تزلف
پیش در آمدن، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزلع
تصویر تزلع
بشکافتن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزلح
تصویر تزلح
چشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلخ
تصویر تسلخ
پوسته پوسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلخ
تصویر تبلخ
تکبر، بزرگ منشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلخ
تصویر زلخ
لیز جای لغزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
چیزی که دارای مزه ناگوار و غیر مطبوعی باشد، خلاف شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
((تَ))
دارای مزه غیرمطبوع، بدمزه، زننده، سخت، سخن تلخ، تندخو، بدخلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
دارای طعم تلخی، کنایه از آدم تند و بدخو، کنایه از ناخوشایند، سخت مثلاً دوران تلخ، کنایه از شراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
Bitter, Acerbically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
едко , горький
دیکشنری فارسی به روسی
їдко , гіркий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
苦涩地 , 苦的
دیکشنری فارسی به چینی
de maneira ácida, amargo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
acerbicamente, amaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
de manera ácida, amargo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
de manière acide, amer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
อย่างขมขื่น , ขม
دیکشنری فارسی به تایلندی
حامضٌ , مرٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
तीव्र रूप से , कड़वा
دیکشنری فارسی به هندی
באופן מריר , מר
دیکشنری فارسی به عبری
辛辣に , 苦い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
신랄하게 , 쓴
دیکشنری فارسی به کره ای
asidik bir şekilde, acı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
kwa uchungu, chungu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
তিক্তভাবে , তিক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تلخ طریقے سے , تلخ
دیکشنری فارسی به اردو