معنی تزخراب - جستجوی لغت در جدول جو

تزخراب(تِ خَ)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

راه آب زیر حوض یا استخر که هرگاه بخواهند آب خارج شود آن را باز می کنند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از زهراب — تصویر زهراب

شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، بول، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

خراب کردن، ویران کردن

فرهنگ فارسی عمید

تزخراب دهنه

(تِ خَ دَ هََ نِ)

دهی است از دهستان باراندوزچای در بخش حومه شهرستان ارومیه که در 27 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و چهار هزار و پانصدگزی شمال شوسۀ ارومیه به مهاباد قرار دارد جلگه ای معتدل است و 172 تن سکنه دارد. آب آن از باراندوزچای و محصول آنجا غله و چغندر و انگور و توتون و حبوبات است. شغل مردم زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

دهی است از دهستان باراندوزچای در بخش حومه شهرستان ارومیه که در 27 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و چهار هزار و پانصدگزی شمال شوسۀ ارومیه به مهاباد قرار دارد جلگه ای معتدل است و 172 تن سکنه دارد. آب آن از باراندوزچای و محصول آنجا غله و چغندر و انگور و توتون و حبوبات است. شغل مردم زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

تزخراب مراغه

(تِ خَ)

دهی است از دهستان آجرلو در بخش مرکزی شهرستان مراغه که در64 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و هشت هزار و پانصدگزی شمال خاوری شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب قرار دارد. دره ای معتدل است و 213 تن سکنه دارد. آب آن از دره جان آقا و محصول آنجا غله و حبوبات و بادام و کرچک است. شغل مردمش زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

دهی است از دهستان آجرلو در بخش مرکزی شهرستان مراغه که در64 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و هشت هزار و پانصدگزی شمال خاوری شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب قرار دارد. دره ای معتدل است و 213 تن سکنه دارد. آب آن از دره جان آقا و محصول آنجا غله و حبوبات و بادام و کرچک است. شغل مردمش زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

تصویری از تلخاب — تصویر تلخاب

آب تلخ و آب نمک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مزراب — تصویر مزراب

پارسی تازه گشته میزراب ناودان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخروب — تصویر تخروب

سوراخ، لانه کلیز، جمع تخاریب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

نا آباد کردن چیزی را، ویران کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اخراب — تصویر اخراب

خراب کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفخرات — تصویر تفخرات

جمع تفخر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تاخرات — تصویر تاخرات

جمع تاخر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

((تَ))

ویران کردن، خراب کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از زهراب — تصویر زهراب

((زَ))

آب زهرآلود، مایه ای که شیر را پنیر کند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

ویرانی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

Defacement, Demolishment, Destruction

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

défiguration, démolition, destruction

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

tahrifat, yıkım

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

훼손 , 파괴

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

破壊

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

השחתה , הרס , הרס

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

विध्वंस , विनाश

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

perusakan, penghancuran, kehancuran

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

การทำลาย , การทำลาย

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

порча , разрушение

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

beschadiging, vernietiging

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

desfiguración, demolición, destrucción

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

deturpamento, demolizione, distruzione

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

desfiguração, demolição, destruição

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

破坏 , 拆除

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

zniszczenie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

псування , знищення

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

Zerstörung, Abbruch

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از تخریب — تصویر تخریب

uharibifu

دیکشنری فارسی به سواحیلی