جدول جو
جدول جو

معنی تزأر - جستجوی لغت در جدول جو

تزأر(اِ)
بانگ کردن شیر و غریدن. (منتهی الارب) (از المنجد) (از اقرب الموارد). بانگ کردن و غریدن شتر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزآر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عنوان پادشاهان سابق روسیه که تا انقلاب اکتبر در آن کشور سلطنت می کردند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ زَءْ ءِ)
از ’زٔر’، شیر که بانگ کند و غرد. (آنندراج). شیر بانگ کننده و غرنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزأر شود
لغت نامه دهخدا
(تَ حَسْ سُ)
تماؤر. رجوع به تماؤر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
یکدیگر را زیارت کردن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، برگشتن از چیزی و مایل شدن از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). میل کردن و انحراف نمودن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
زجر کردن بعضی مر بعضی را از منکر. (ناظم الاطباء). بازداشتن بعضی مر بعضی را از منکر. (از اقرب الموارد). بازداشتن گروهی مر گروهی را از شر. (از المنجد) ، یکدیگر را به هیجان آوردن لشکریان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شرم داشتن. (منتهی الارب). رجوع به تزاؤک شود
لغت نامه دهخدا
(اِ سِ)
بانگ کردن شیر و غریدن. (آنندراج). رجوع به تزأر و تزآر در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ طِ)
بانگ برزدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
تسار. کلمه روسی مشتق از سزار لاتینی. عنوان امپراتوران روسیه
لغت نامه دهخدا
تصویری از تزاور
تصویر تزاور
یکدیگر را زیارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزاجر
تصویر تزاجر
زجر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزار
تصویر تزار
روسی بر نام شاهان روسستان عنوان پادشاهان روسیه قیصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزاجر
تصویر تزاجر
((تَ جُ))
همدیگر را از انجام کاری نهی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزار
تصویر تزار
((تِ))
عنوان پادشاهان گذشته روسیه، قیصر
فرهنگ فارسی معین
امپراطور روس
فرهنگ واژه مترادف متضاد