جدول جو
جدول جو

معنی ترکی - جستجوی لغت در جدول جو

ترکی(تُ)
ده کوچکی از دهستان بازفت است که در بخش اردل شهرستان شهر کرد و 8 هزارگزی شمال باختری اردل واقع است و 72 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
ترکی(تُ)
خارانداز را گویند و آن جانوری است از خزندگان ’؟’ (آنندراج بنقل از هفت قلزم). خارپشت تیرانداز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ترکی(تَ رَ)
ترک دار: حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست. (گلستان).
با دلق کبود و با کلاه ترکی
پیوسته کلاه ترکی بی برکی
دعوی چه کنی که رهروی چالاکم
نه نه غلطی ز راه آن سوترکی.
بابا افضل.
ظاهراً صورتی از ترک. رجوع به ترک در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
ترکی
ترک دار
تصویری از ترکی
تصویر ترکی
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی((تُ))
ترک بودن، کنایه از سفید و زیبا بودن
تصویری از ترکی
تصویر ترکی
فرهنگ فارسی معین
ترکی
جوانه ی درخت، ترکی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
برنشاندن چیزی بر چیزی، سوار کردن، به هم پیوستن، آمیخته کردن، مخلوط ساختن، آمیختن چیزی با چیز دیگر، مرکب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تُ کی یَ)
کشور عثمانی سابق، کشوری در آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان، مساحت آن 762736 هزار گز مربع و جمعیت آن 17000000 تن و پایتخت آن آنکارا (آنقره = انگوریه) شهرهای عمده: استانبول (قسطنطنیه قدیم) ازمیر، ادرنه، بروسه و قونیه. مملکت عثمانی سابق شامل ممالک بالکان و هنگری در اروپا و سوریه و فلسطین و عربستان در آسیا و مصر و طرابلس در افریقا بود.
پس از جنگ جهانگیراول از متصرفات اروپایی فقط ناحیه تراکیۀ شرقی تا ماریتزا و ادرنه باقی ماند و از متصرفات آسیایی فقط آسیای صغیر یا اناطولی که از شمال محدود بدریای سیاه و دریای مرمره، از مغرب بدریای اژه، از جنوب به بحرالروم، سوریه و عراق از مشرق به ایران و قفقازیۀ روس محدود است. رودهای عمده عبارتست از: ایزل ایرماق و قزل ایرماق ساکاریه، مندرس سیحون و منبع دجله وفرات در ترکیه است. محصولات فلاحتی آنجا غلات، توتون، میوه ها، پنبه، کنجد، پشم و غیره. معادن آن زغال سنباده، کف دریا. صنایع نساجی آن پنبه، ابریشم، قالی و چرمسازی. حکومت سابقاً در دست سلطان عثمانی بود. و اوخلیفۀ مسلمین نیز شناخته می شد. ولی از سال 1923 م. جمهوری اعلام گردید و مؤسس جمهوریت و نخستین رئیس جمهوری مصطفی کمال پاشا ملقب به آتاترک (پدر ترک) (1923- 1938 م) است. و رجوع به مقاله دکتر شفق در مجله دانشکدۀ ادبیات شماره 1 سال 11، مهر 42 صص 1- 15 شود
لغت نامه دهخدا
(تُ کی یَ)
تأنیث ترکی از مردم ترک. ترکیه: گفت که کنیزکی داشتم ترکیه، دو سال است که از من غایب شده است. (انیس الطالبین بخاری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
چیزی اندر چیزی در جایی نشاندن، آمیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
((تَ))
بر هم نشاندن چیزی بر چیزی، آمیخته کردن، آمیزش، اختلاط، در شیمی تبدیل چند جسم به جسم سنگین تر، در علم دستور تحلیل عبارت ها و جمله ها از لحاظ روابط کلمات طبق قواعد نحو، مقابل تجزیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
آمیزش، آمیزه، آمیغ، هم کرد، هم آمیزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
تعبيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
Combination, Composition, Concoction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
combinaison, composition, mélange
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
שילוב , הרכב , תערובת
دیکشنری فارسی به عبری
ترکیب، سنتز
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
امتزاج , ترکیب , مکس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
সংমিশ্রণ , রচনা , মিশ্রণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
mchanganyiko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
kombinasyon, kompozisyon, karışım
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
조합 , 구성 , 혼합물
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
組み合わせ , 構成 , 混合物
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
การผสม , การประกอบ , สารผสม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
संयोजन , रचनाएँ , मिश्रण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
kombinasi, komposisi, campuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
combinatie, compositie, mengmengsel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
combinación, composición, mezcla
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
combinação, composição, mistura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
组合 , 组成 , 混合物
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
kombinacja, kompozycja, mieszanka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
комбінація , композиція , суміш
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
Kombination, Zusammensetzung, Mischung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
комбинация , композиция , смесь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترکیب
تصویر ترکیب
combinazione, composizione, miscuglio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی