- ترویج
- رواگی، گسترش
معنی ترویج - جستجوی لغت در جدول جو
- ترویج
- رایج کردن، روان کردن
- ترویج
- رواج دادن، رونق دادن، روا کردن چیزی
- ترویج ((تَ))
- رواج دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جلسه، نشست
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
فروهشتن پالودن
زهنجاندن زهنجه دادن (زهنجه ریاضت)
راحت دادن، خوشبوی گردانیدن
مرد را زن دادن و زن را شوهر دادن
کج کردن
کج کردن کجاندن
تاج نهادن تاج بر سر کسی نهادن
زناشویی کردن، همسر گرفتن
کسی را آسایش دادن، راحتی دادن، راحت رساندن، باد زدن، شبانگاه رفتن در نزد قوم
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
باد تند، شدید الاعصاب
سیراب شدن، تفکر و تامل
روایی یافتن، گرد چیزی گردیدن
تریز، دامن لباس، دامن قبا، گوشۀ دامن قبا
جمع ترویج
Promote
продвигать
fördern
просувати
promować