- تروس
- جمع ترس، سپرها رئیس شدن، مهتر گردیدن
معنی تروس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایوان
عروس
کا متاع. روس، روسی از مردم روسیه
جمع درس
اروس، بیوگان
جمع تیس، نهازان تکه ها
مرغ نر خانگی از راسته ماکیان که دارای نژاد های مختلف است. یا خروس بی محل (بی هنگام) کسی که کارها را بیموقع و بیجا انجام دهد
دلیری نمودن
بام، مهتابی، ایوان وسیع
سیراب شدن، تفکر و تامل
خرغلت، تردستی، زبانبازی
ترسیدن
سخت شدن، غلیظ و سخت شدن چیزی
بریده شدن و بریدن چیزی را، ساقط شدن دست، هراس و ترس
در گل و لای افتادن
شبانگاه رفتن
روایی یافتن، گرد چیزی گردیدن
فرانسوی دسته گروه
مستمند و فقیر
فلاسک، قمقمه
کم جرات، کسی که دچار بیم و ترس شود، بسیار ترس
چنبرش چنبردن کمانیدن
نگونساری
ارس، روسیه، از مردم روسیه، روسی
تیس ها، آهوان نر، جمع واژۀ تیس
فرس ها، اسب ها، جمع واژۀ فرس
ایوان وسیع جلو طبقات فوقانی عمارت، مهتابی
فلاسک، ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن
متاع، آنچه بتوان خرید یا فروخت، کالا، اسباب، مال، برای مثال یک روز چارپای ببردستم از گله / روز دگر اروس و قماش از نهاندره (پوربهای جامی - لغتنامه - اروس)
زنی که تازه ازدواج کرده، نوعروس، تازه عروس، عروسه، بیوک، پیوگ، ویوگ، گلین، بیو، بیوگ
زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر، کنایه از هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب
عروس پس پرده: کاکنه، گیاهی علفی و خودرو، با برگ های بیضی، گل های سفید و میوه ای سرخ رنگ که برگ، پوست و دانۀ آن مصرف دارویی دارد
عروس چرخ: کنایه از خورشید
عروس خاوری: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس روز: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس فلک: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس دریایی: در علم زیست شناسی جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد
زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر، کنایه از هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب
عروس پس پرده: کاکنه، گیاهی علفی و خودرو، با برگ های بیضی، گل های سفید و میوه ای سرخ رنگ که برگ، پوست و دانۀ آن مصرف دارویی دارد
عروس چرخ: کنایه از خورشید
عروس خاوری: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس روز: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس فلک: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس دریایی: در علم زیست شناسی جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد
کسی که از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل
جنس نر از مرغ خانگی، خروچ، خره، خروه، دیک، ابوالیقظان
خروس کولی: در علم زیست شناسی پرنده ای وحشی شبیه خروس و بزرگ تر از کبوتر با پاهای دراز، بال های بزرگ، دم پهن، چشم های درشت و کاکلی از پر که بیشتر در کنار آب ها و سبزه زارها به سر می برد
خروس کولی: در علم زیست شناسی پرنده ای وحشی شبیه خروس و بزرگ تر از کبوتر با پاهای دراز، بال های بزرگ، دم پهن، چشم های درشت و کاکلی از پر که بیشتر در کنار آب ها و سبزه زارها به سر می برد
گیاهی با برگ های ریز و گل های رنگین و دانه های زرد که در طب قدیم به کار می رفته، باقلای قبطی، باقلای مصری، باقلای شامی، لوبیا گرگی