جدول جو
جدول جو

معنی ترنم - جستجوی لغت در جدول جو

ترنم
(دخترانه)
زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
فرهنگ نامهای ایرانی
ترنم
زمزمه
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
فرهنگ واژه فارسی سره
ترنم
آواز نیکو و خوش
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
فرهنگ لغت هوشیار
ترنم
آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش، آواز
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
فرهنگ فارسی عمید
ترنم
((تَ رَ نُّ))
سراییدن، آواز خواندن
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مترنم
تصویر مترنم
در حال خوانده یا نواخته شدن، کسی که آواز می خواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مترنم
تصویر مترنم
سراینده و مغنی و سرود گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترنم
تصویر مترنم
((مُ تَ رَ نِّ))
آواز خواننده، زمزمه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
(دخترانه)
میوه ای از خانواده مرکبات که از مرکبات دیگر درشت تر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
ترنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
مهر ورزی، دلسوزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
ترنج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترام
تصویر ترام
خانه های ریز روی عکس یا شیشه یا گراور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردم
تصویر تردم
پینگی پنبه برداشتن (پینه وصله)، پارگی جامه، درازیدن پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتم
تصویر ترتم
نخ به انگشت بستن برای یاد آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریم
تصویر تریم
چرکن، آکناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنیم
تصویر ترنیم
ترانه خواندن، تاو آوایی پیچ و تاب دادن به آوا هنگام خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنی
تصویر ترنی
چشم دوزی چشم ناگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنه
تصویر ترنه
ترکی کلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنق
تصویر ترنق
تیره شدن و کدر شدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنخ
تصویر ترنخ
سست و حقیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنح
تصویر ترنح
تاویدن از مستیی کژ و مژی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
چین و شکنج، سخت در هم فشرده، در هم کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمم
تصویر ترمم
متفرق و پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترغم
تصویر ترغم
خشم گرفتن، خشم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سالوسی مرد مفریبی ظاهر پرستیدن، سالوسی کردن، ظاهر پرستی، سالوسی، جمع ترسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغنم
تصویر تغنم
غنیمت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پر رطوبت، پر اشک مقابل کم نم. یا تنباکوی پرنم. که خوب در آب خیسیده باشد مقابل تنباکوی کم نم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنم
تصویر پرنم
آنچه رطوبت بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن، برای مثال ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۱۸۸)، صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
بالنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، اترج، بادرنج، بادرنگ، بادارنگ، واترنگ، وارنگ، باتس، باتو، برای مثال رسم ترنج است که در روزگار / پیش دهد میوه پس آرد بهار (نظامی۱ - ۷)، نوعی نقش و نگار که از ترکیب گل، برگ و طرح های اسلیمی ساخته می شود و بیشتر در نقشۀ قالی، قالیچه، پردۀ قلمکار، کاشی و تذهیب کاری در وسط نقش های دیگر قرار می گیرد و گاهی در چهارگوشۀ آن طرح های سه گوشه به شکل لچک ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنح
تصویر ترنح
به چپ و راست متمایل شدن سر، از مستی یا گیجی، تلوتلو خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
رحم داشتن، مهربانی کردن، بر سر لطف و مهربانی آمدن، رحم کردن
فرهنگ فارسی عمید